فانوس ادب
وبلاگ ادبي سینا صارمی

شهید عشق

آنـان که شـراب عشـق را نوشیدند

بر ظلمتِ شب، ستـاره ها بخشیدند

در راه وطـن، شهیـد و جانباز شدند

مهتاب که نه؟ بلکه خودِ خورشیدند

قانون عشق

رفتند و بسـاطِ عشـق برپـا کردند

سـربـرگِ شهـادتین، امضـا کردند

در خطِّ مقـــــدّم و درون سنگــــر

قـانـون بلنـد عشــق، معنـا کردند

حدیث باده

رفتنــد و حـدیث بــاده از بَر کردند

خونِ رگ خود،هدیه به رهبر کردند

آنـان که ثواب اخـروی می خواستند

رفتند و لب از شهـادتین، تَر کردند

 چفیه

وقتـی کـه چفیـه را بـه گـردن مـی بست

صــــد راهِ نفــــوذِ لــذّت تــن مـی بست

از حُـرمت ایــن چفیــه هــا بـــود کــه او

در جبهه ی جنگ، دست دشمن می بست

 

دو شنبه 10 فروردين 1394برچسب:شهید عشق, قانون عشق و چند رباعی دیگر, فانوس ادب, سینا صارمی, :: 7:37 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

هرچند کمی فاصله باقیست برایم

عاشق شده ام، حوصله ای نیست برایم

 

من ماهی مردابم و تو روشنی ماه

از دور تماشای تو کافیست برایم

 

من سوخته ام، بوسه نمی خواهم از آن لب

خود، آتش لب های تو دردی ست برایم

 

انگار که چشمان تو نازل شده از شعر

تفسیر دو قرآن نگه، چیست برایم ؟

 

من اولِ عاشق شدنم فصل خزان بود

حالا که بهار آمده عمری ست برایم

 

ای عشق تو اخراج نخواهی شد از این قلب

چون نمره ی چشمان تو شد بیست برایم 

سه شنبه 4 فروردين 1394برچسب:نمره چشمان تو شد بیست, چشمان زیبا, فانوس ادب, سینا صارمی, :: 1:9 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

باران می بارد

و هوا پر شده از دوستت دارم هایی

که به دست باد ها سپرده ام

کـاش

پنجره ات باز باشد!

.................

یک نفر هست که از پنجره ها

نرم و آهسته مرا می خواند

گرمی لهجه ی بارانی او

تا ابد توی دلم می ماند

.................

پنجره ی باران خورده را باز کن

چند سطر پس از باران

چشم هایم را ببین که هوایت

دیوانشان کرده

تو نمی دانی که

 

چقدر دلم برایت تنگ شده؟

 

 

روز عیـد است،  نشـاط می بارد (غزل)

از هــــوا نقــــل و نبــــات می بارد

روز عیـــد است ، نشـــاط می بارد

هـــر کجـــا پــــای دلـت نقشــی زد

از همــــان جــــادّه زکـــات می بارد

روز پـــژمــردن گـــل هــا طـی شـد

چـــون کــه بــــاران نجــات می بارد

روز عیـــــد است، هـــوا بـــارانـی

از دلِ دوســــت، صــــــلات می بارد

وقـت بـــوسیــــدنِ گــل هــا، ببین

جــوهـــرِ عشـــــق و بـرات می بارد

همگــی شــادیـم و خــوشحـال ولـی

از هــــــــوا لات و منـــــات می بارد

خیــز و بشکــن بتِ نفـس خـــودت

چــون کـه آییــن و صفــات می بارد

روز گــل بــوســـه ی شـــادی آمــد

چون که عیـد است، حیـات می بارد

 

.......... مسکین باخرزی ...........

دو شنبه 3 فروردين 1394برچسب:روز عید، روز عیـد است، نشـاط می بارد (غزل), :: 10:4 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

"عاشق که باشی عشق، شور دیگری دارد"

دریـا و جنگـل نیـز، هـورِ دیگـری دارد


بـا دیـدن اشک و نگاهِ مـردم کوچه

شعر و غزل هایم، قصور دیگری دارد


لابد نمی دانی که دنیادار عاشق هم

وقتی بمیرد تاج و گورِ دیگری دارد


دنیا بهشت است چون که دارد یک بغل پول

امـّـا یقینــاً پــــول، زور دیگــری دارد


دارد در این دنیـا بسی حوری و لیکن

در آن سرا هم چند، حور دیگری دارد


بایـد بترسیـم از فشــار قبــر امّا

شاید در آنجا قبر، سور دیگری دارد


عمـری نشستیم پـای منبـر با علاقه

دیدم که منبر هم، غرور دیگری دارد


تا کی بسوزیم در دو عالم ما ضعیفان

چون که زبـان ما، تنور دیگری دارد


صد سال اگـر قـرآن بخـوانی با تکبّر

در یک کلام قرآن، ظهور دیگری دارد


شعـرم به پـایـان آمد و دیدم دوباره

هر شاعری شعرش، مرور دیگری دارد


شاعـر که باشی تازه می فهمی عزیز من

شعر و غزل هم جفت و جور دیگری دارد


در یک پگاه دیدم که مسکین با غزل گفت

عاشـق که باشی عشق، شور دیگری دارد

 

*****اسفند 1393 *****

 

مسکین باخرزی (سینا صارمی)

پنج شنبه 28 اسفند 1393برچسب:عاشق که باشی، عشق, :: 8:0 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

******************************************

لحظه تحویل سال ۱۳۹۴ هجری شمسی

به ساعت رسمی ایران

ساعت ۲ و ۱۵ دقیقه و ۱۰ ثانیه

روز شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۴ هجری شمسی

مطابق ۳۰ جمادی‌الاولی ۱۴۳۶ هجری قمری

 

۲۱ مارس ۲۰۱۵ میلادی

............

دانلود دعای تحویل سال با صدای استاد اصفهانی

سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:لحظه تحویل سال 1394، سال 1394، دانلود دعای تحویل سال, :: 1:34 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:تقویم فروردین 1394, :: 12:52 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 چهارشنبه سوری

آخرین چهارشنبه قبل از حلول سال جدید را چهارشنبه سوری می گویند، که البته شب آن، یعنی غروب سه شنبه مهم است نه خود چهار شنبه. جشن چهارشنبه سوری یکی از مراسم بسیار جذاب و مفرح ما ایرانیان به شمار می آید. این جشن در قبل از تهاجم اعراب در بین نیاکان ما به جشن سوری مرسوم بود. سور به معنی سرخ می باشد و چون این جشن با برپا کردن آتش همراه است به این نام مرسوم گردید. آتش در بین ما ایرانیان مظهر نابودی تاریکی و سیاهی است. این دو واژه همان پلیدی و اهریمن هستند و روشنایی آتش پاکیزگی، طراوت، زندگی و سلامتی، سازندگی و پیشرفت را به همراه دارد. همچنین با کمک آتش و نور که سمبل های خوبی هستند افراد امیدوارند که راه خود را در آخرین شبهای تاریک سال پیدا کنند و به روزهای آغازین بهار برسند.

 

به ادامه مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...
سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:چهارشنبه سوری, :: 6:38 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:خاکستر تنهایی، تنهایی, :: 6:10 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

چهارشنبه سوری در ایران باستان

 

مردم ایران زمین مانند سایر ملل کهن دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص خود می باشند یکی از آیین های نوروزی ، که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد  ” مراسم چهارشنبه سوری ” است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند.

در تقویم ایران باستان هر سال ۱۲ ماه و هر ماه ۳۰ روز بود با این احتساب ، طول سال عملاً ۳۶۰ روز می شد که با سال کامل شمسی ۵ روز و اندی فاصله داشت. مردم در این روز آماده استقبال از سال نو می شدند و یا خانه تکانی و شستشو آماده پذیرایی و استقبال از نوروز می گردیدند.

 درباره چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهش های متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.

برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : ” زردی من از تو، سرخی تو از من “، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.

تا زمانی که از ظرف های سفالین چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده می شد، پس از خانه تکانی، کوزه کهنه ای از پشت بام خانه به کوچه می انداختند ،کوزه ای که در آن آب و چند سکه ریخته بودند.

اسفند دود کردن و آجیل خودرن، فال گرفتن، ” فال گوش ” ( در کوی و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها برای نیت خود تفاًول زدن. ) و ” قاشق زنی ” ( معمولا زنان روی خود را می پوشانند و با قاشق، یا کلید به خانه ها در می زنند، صاحب خانه شیرینی، میوه و یا پول در ظرف آنها می گذارد. ) نیز از باورها و رسم هایی است که، هنوز به کلی فراموش نشده است.

 

افسانه های متعددی نیز در این خصوص وجود دارد و حتی در بعضی از این افسانه ها آمده است آواز جغد نیز از فراغ نوروز است و…ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهد و چون رفع همه آلودگی ها باشستشو برای آنها ممکن نبود، علاوه بر آب بر عنصر آتش نیز روی می آوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاکی می دانستند با آتش را نیز مظهر و عامل پاکی می دانستند با آتش زدن هیزوم به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضد عفونی کردن محل زندگی خود پرداختنند.

به ادامه مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...
سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:چهارشنبه سوری، جشن چهارشنبه سوری, :: 3:30 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

گاهی راحت تر آن است که
با وجود اندوهی که در درونتان موج می زند لبخند بزنید
تا اینکه بخواهید به همه ی عالم
علت غمگینی خود را توضیح دهید

ژوزه ساراماگو

زن ها از عادی شدن
از تکراری شدن
از مثل روز اول نبودن
می ترسند
گاهی زن ها را مثل روز اول دوست بدارید

.مهدیه لطیفی

خودم را در آغوش گرفته ام
نه چندان با لطافت
نه چندان با محبت
اما
وفادار

.ساموئل بکت

. 



ادامه مطلب ...
جمعه 8 اسفند 1393برچسب:جملات زیبا و کوتاه از بزرگان, :: 4:30 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

جمعه 8 اسفند 1393برچسب:وقتی تو نباشی, چای یا قهوه؟, :: 12:28 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

رنگ سال 1394

قرمز قهوه ای (عنابی)

برای امسال رنگ عنابی که شبیه به قرمز قهوه ای می باشد

بعنوان رنگ سال انتخاب شده است

رنگ عنابی که شبیه به شرابی خاکی نیز می باشد

رنگی گرم و طبیعی است که طیف رنگی گسترده ای دارد

این رنگ را هم به عنوان یک رنگ اصلی و پایه

 هم مکمل با رنگ های دیگر می توان استفاده کرد 

     

جمعه 8 اسفند 1393برچسب:رنگ سال 1394 و 2015، رنگ سال جدید, :: 11:44 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

روز میلادت مبارک

امروز خورشید درخشان‌تر است

آسمان آبی‌تر

نسیم، زندگی را به پرواز می‌کشد

و پرنده آواز  جدید می‌سراید

امروز بهاری دیگر است

در روز تولد مهربان‌ترین

در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است

امروز را شادتر خواهم بود

و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد

جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد

تمامی گل ها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود

ای مهربان‌ترین

امیدوارم بر لبانت همیشه گل لبخند باشد

روز و روزگارت خوش

میلادت مبارک

 

 

جمعه 8 اسفند 1393برچسب:جشن میلاد، تولدت مبارک، روز میلادت مبارک, :: 8:17 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:فقط تو را می خواهم، فانوس ادب، سینا صارمی، مسکین باخرزی, :: 5:13 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

روز 29 بهمن روز عشق پارسیان

شاید کمتر کسی بدونه که در ایران باستان نه مث رومیان، از سه قرن پس از میلاد مسیح ، که از بیست قرن پیش از میلاد روزی به نام  روز عشق  وجود داشته !

  چهاردهم فوریه برابر با بیست و پنجم ِ بهمن ماه در تاریخ غرب مسیحی روز والنتاین  نام دارد.

 این روز برگرفته از اسم یه کشیش رومی به نام " والنتیوس" است.

  روز 29 بهمن روز عشق پارسیان مبارک

 

به ادامه مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...

 

 روز عشق آمد و من تنهای تنهایم
همه عاشقان دست در دستان هم گذاشته اند و به هم محبت و عشق هدیه می کنند
اما من تنها در این گوشه از این دنیای بی محبت نشسته ام و با حسرت به عاشقان که دست در دستان هم گذاشته اند و بر لبان هم بوسه میزنند نگاه می اندازم
و اشک میریزم و آن لحظه دلم هوای تو را می کند
کاش تو بودی تا در این روز به تو محبت و عشق هدیه کنم ، اما نیستی
نیستی که دستانت را بگیرم و با هم به سرزمین عشاق برویم و در کنار هم قدم بزنیم و من نیز لحظه به لحظه بر گونه های مهربانت بوسه بزنم و بگویم خیلی دوستت دارم
تو از من دوری، و من تنها مثل شمع نیمه سوخته در غم دوریمان می سوزم و آب می‍شوم
تو دوری، و انگار دنیا را از من گرفتن و شادی هایم را همه نقش بر آب کردن و یک دنیا غم و غصه و اشک به من هدیه دادن
امروز زیباترین روز عاشقان است اما تلخ ترین روز برای من
تو دوری اما من به وجود عشق شکی ندارم،
و عشق زیبا تریم کلمه ای است که میشود تورا با آن معنا کرد،
آره ما از هم دوریم اما، عاشق هم

 

 

 

این غزل در اولین جشنواره شعر باخرز 14 بهمن 1393 خوانده شد. 

تـا تـو هستـی پیش مـن گلــزار عاشق می شود

نـار عـاشـق مـی شــود، گلنــار عـاشـق می شود

 

بــا عبــورت از خیـــابـــــان دلم هــر روز و شب

کـوچـه عـاشـق مـی شود، بـــازار عاشق می شود

                                                                                                 

پیش چشمـانِ خمـار و مست و شیـدایت عـزیز

یـار عـاشـق مـی شـود، دلـدار عـاشــق می شود

 

تــا بیــابـم دفتــــری از کنـــجِ دیــــوار اتــاق

لای انگشتــان دست، خـودکـار عـاشق می شود

 

خـواهشاً نـزدیک بـــاغِ حــــاج گُـــل ممّــد نــرو

چــون غـلام و رعیـت و ســالار عــاشق می شود

 

بــا صــدای نــازکِ مستـــانـه ات در نیمــه شب

این طرف مـاه، آن طرف گیتـار عاشق می شود

 

لطف کُــن از کــــوچــه ی بــاغِ وِلنــگا رد نشــو

چـون کـــه بعــدِ رفتنت دیــوار عاشق می شود

                                                                                                         

بــا شمیـمِ عطـــر گیســویت و آن شــال بنفش

آب عـاشـق مـی شـود، آبشـار عـاشـق مـی شود

 

از کنــار خــانـه ی بهــداشت و درمــانگــاه نـرو

چـون که رفتی بی سبب، بیمـار عـاشق می شود

 

بیــن خـطّ دایــره خطّـی نکش بـــا پــای خـــود

دایــره گُــل مـی کنـد، پـرگــار عـاشـق می شود

 

تـا تـو مـی آیی بـه سـوی شهــر مسکیـن با غزل

بینـوا جـان مـی دهـد، پــولدار عـاشـق می شود

 

آنچــه گفتـم قطـره ای مـی باشـد از دریــای تـو

گــر بگــویـم کُـلِّ آن حضّــار عــاشــق مـی شود

 

..... سینا صارمی (مسکین باخرزی) .....

 

باغ حاج گل ممّد: باغی بزرگ و زیبا در قلعه نو علیا، حاج گل محمّد- وِلنگاه : جایی سرسبز در قلعه نو علیا

کلیپ زیبا

با صدای شادروان غلامعلی پورعطایی

پخش از شبکه 1 جام جم

ای دلبر رعنای من از من چرا رنجیده ای

 

کودکان دیروز

چه زود دیر می شود !

در باز شد،

بر پا :

بر جا ... درس اول

بابا آب داد،

ما سیراب شدیم !

بابا نان داد،

ما سیر شدیم !

اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند،

در سبد مهربانی شان ... و کوکب خانوم چقدر مهمان نواز بود!

و چقدر،

همه منتظر آمدن حسنک بودند ... کوچه پس کوچه های کودکی را،

به سرعت طی کردیم ،

و در زندگی گم شدیم ،

همه زیبایی ها رنگ باخت !

و در زمانه ی سنگ و سیمان،

قلب هایمان یخ زد !

نگاهمان سرد شد،

و دستانمان خسته ،

دیگر باران با ترانه نمی بارد !

و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم ،

زرد شدیم ،

پژمردیم ،

و خشک زار زندگیمان،

تشنه آب شد ... سال هاست ،

وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم ،

جز رد پایی ،  از خاطرات خوش بچگی نمی یابیم ،

و در ذهنمان ،

جز همهمه زنگ تفریح ،

صدایی نیست و امروز،  چقدر دلتنگ ، آن " روز ها " ییم !

 

 و هرگز،  نفهمیدیم ،  چرا برای" بزرگ شدن "، این همه بی تاب بودیم.

یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:کودکان دیروز، فانوس ادب، سینا صارمی, :: 11:17 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

دکتر خلیل خطیب رهبر

دكتر خليل خطيب رهبر در سال 1302 هجري خورشيدي در شهر كرمان ديده به جهان گشود.ايشان در سال 1336مدرك دكتري زبان و ادبيات فارسي را از دانشگاه تهران اخذ كرد.در سال 1339 به دانشياري دانشكده ادبيات، دانشگاه تهران برگزيده شد و در سال 1345 به درجه استادي ارتقاء يافت. وي در سال 1359 پس از 37 سال خدمت آموزش به افتخار بازنشستگي نايل آمد. تصحيح كتاب "مرزبان نامه " ايشان ، در دوره سوم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

به ادامه مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...
یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:دکتر خلیل خطیب رهبر, فانوس ادب, سینا صارمی, مسکین باخرزی, :: 8:14 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 

لب و گلبـوسـه هــایت قصـد دارد

نشینـد بــر لبـم چــون قنــد دارد 

گمـانم کــوچــه هـای عـاشقـی هـم

بـه ســر تـاجـی همیشـه زرد دارد

چنــان بـر دل نشستـه عشــق لاله

که دل بــا عشــقِ او پیـــونـد دارد

 بـه وقت آمــدن دیــدم کـه مــادر

بســاط ســـور و ســاتِ عقــد دارد 

پـدر هم بـا صـدای خسته اش نیز

بـــه دل داغِ هـــــزار لبخنــد دارد

همه شادند و من هم نیز خوشحال

ولـــی لالــه هـــــــوای طـــرد دارد

بمـــان لالــه، نکــن آهنــگ رفتــن

هــــــوای رفتــــن تـــــو درد دارد

شتــــابـــــان آمــــدی و زود رفتـی

همیــن کــارت کمـــی پیگــرد دارد

 هوای شعـر "مسکین" نیـز چون نی

مــزاجی گـــرم و آهــی ســرد دارد

ردیف آخــــر شعــــر مـــن اکنـــون

کمـــی آهنــــگ زوج و فــــرد دارد

نمـی دانـم ولی دانـم کـه ایـن شعر

تمــــــــام بیـت، بیتـش نقـــد دارد

سینا صارمی (مسکین باخرزی)

20 دیماه 1393

جمعه 17 بهمن 1393برچسب:هوای رفتن تو درد دارد ,,, (غزلی برای لاله), فانوس ادب,سینا صارمی, :: 10:33 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

شعر طنز برای دختر خانم ها

این سروده صرفا یک شعر طنز است

 بار معنایی برای همگان ندارد و قصد خاصی از آن مراد نیست

در مثل مناقشه نیست.

 

روز و شب با خودت نرو هی ور
 قلب تو گرچه واقعا پاک است
با چنان تیپ و این چنین ترکیب
وقتی از خانه می زنی بیرون
متلک بشنوی تو از حالا
آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
دیگری گویدت که جانی تو
پیرمردی یواشکی از پشت
نم نمک می رومی از راه به در
سادگی ها تو یک کمی کم کن
گیرهای سه پیچ را ول کن
این جوان ها تمام ناجورند
پلویی می شوی به یک دوری
می شوی نقل محفل مردم
آبرویت به باد خواهد رفت
امر معروف ، نهی از منکر
قصد من نیست تا کنم کیفی
گفتم این را بپرسم ای زیبا
گر چه ناراحتی تو از دستم
           

 

با تو هستم ، بله ، شما دختر
خواهرم خوشگلی خطرناک است
صورتی مثل کاغذ تذهیب
مرد صدساله می شود دل خون
از جوان های بی سر و بی پا
می دهد وعده های خوب و قشنگ
گز شیرین اصفهانی تو
گوید این دخترک مراهم کشت
با همین گفته ها می شوی خر
تو خیابون حواستو جمع کن
خوشگلم ، فکر این ارازل کن
آی ماهی ، بپا همه تورند
سی دی ات پخش می شود فوری
سبب عیش کامل مردم
بعد از آن، زیاد خواهد رفت
کار من نیست تا کنم خواهر
منتها چون که دیدمت حیفی
که اگر فکر شوهری حالا؟
من خودم کیس قابلی هستم

 

جمعه 17 بهمن 1393برچسب:شعر طنز برای دختر خانم ها, فانوس ادب, سینا صارمی, :: 9:25 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی

 به نام حضرت دوست

قدح پر کن که من در دولت عشق      جوان بخت جهانم گر چه پیرم    (حافظ)

چه غرورآفرينند آن عزيزاني كه در كمال صداقت و درستكاري، بيش از سي سال از بهترين سال‌هاي عمر خود را در سنگر خدمت گذراندند و در جهت تحقق اهداف مقدس آموزش وپرورش ، خالصانه از هيچ كوششي دريغ نورزيدند و با پذيرش غم و شادي، با توكل به ايزد منان در كنار ساير همسنگران از جان و مال خود گذشتند و اينك با كوله‌باري از تجربه سنگر را به ديگران مي‌سپارند.

 

همكار ارجمند جناب آقاي :

 

همزمان با برپایی جشن بزرگ میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و ششمین اختر آسمان امامت و ولایت امام جعفر صادق (ع) مراسم تجلیل از مقام شامخ معلم و زحمات سی ساله برادر ارجمند جناب آقای آزادمنش مدیریت محترم آموزش و پرورش شهرستان باخرز با حضور سبز شما و دیگر دوستان در فضایی که در آن همدلی و امید موج می زند، برگزار می گردد.

منتظر قدوم پر از مهرتان هستیم

 

زمان : جمعه 19/10/1393 ساعت 17 بعد از نماز مغرب و عشاء

مکان : مسجد جامع صاحب الزمان قلعه نو علیا

 

پس از مراسم جهت صرف شام و پذیرایی در خدمت شما خواهیم بود.

 

ستاد تجلیل از بازنشستگان ( قلعه نو علیا )

 

 

جمعــه یعنـی روز سبـز انتظـار

سلام مولای من، سلام عزیز دل زهرا، سلام گل باغ نرگس

روزهای هفته را طی می کنم تا جمعه شود جمعه ای که  بوی عطرظهور می دهد، بوی وصال یار

بوی خوش دوستی و مهربانی

آقا جان

تا کی باید بنشینم و نگاه کنیم تا حق مظلومان بی جواب بماند

تا کی باید غبار فقر روی شانه های ما باشد

تا کی باید انتظار بکشیم.

مولا جان

انتظار کشیدن برای آمدنتان شیرین است

آنقدر شیرین که خستگی در آن راه ندارد

آقا جان

ای یوسف زهرا

غروب این جمعه هم گذشت

اما باز هم نیامدی

دوباره با زیارت آل یاسین باید انتظار جمعه ی دیگر را بکشم

و همیشه زیر لب زمزمه می کنم

شاید این جمعه بیایی شاید

جمعه یعنی یک بغل دل واپسی

جمعه یعنی لحظه های بی کسی

جمعه یعنی یک ضمیر بی قرار

جمعــه یعنـی روز سبـز انتظـار

مولای من

چشم به راه توام تا تو بیایی

اللهم عجل لولیک الفرج

 

سهیل صارمی کلاس ششم دبستان سمانه قلعه نو علیا

 

ماجرای بابا کرم و متن ترانه زیبای آن

 

همه ما وقتی این شعر بگوشمان میخورد " آهنگ و ریتم مخصوصش به همراه  رقص داش مشتی " آن از جلو دیدگان ذهنمان می گذرد  اما اولین بار در زمان رضا  شاه که تازه از سمت میر پنجی به پادشاهی رسیده بود ،هنوز درگوشه و کنار این مملکت شاهزاده های بودند که مال و منال فراوانی را میراث خور بودند از جمله یکی از این شاهزاده ها  ، شاهزاده خانمی بود که  از انبوه دارائی هایش در فرنگ و ایران یکی هم باغ و عمارتی بودکه در طول سال هر از گاهی درآنجا بیتوته میکرده ، اینکه سیمایش زیبا یا چقدر جذاب بوده یا نبوده  را نمی دانم اما هرچه که بوده " دل باغبان پیر خود را برده بود " این باغبان اسمش " کرم " بود که به واسطه سن و سالش او را "بابا کرم"  صدا میکردند

به ادامه مطلب کلیک کنید

 



ادامه مطلب ...

مصطفی محدثی‌خراسانی

مصطفی محدثی‌خراسانی در سال 1340 در شهرستان باخرز چشم به جهان گشود اما از دوران کودکی تا طی مراحل عالی تحصیلاتش را در مشهد گذرانده است.آغاز فعالیت جدی او در سرودن هم‌زمان بود با تشکیل گروه شعر حوزه هنری مشهد در سال 1364 گروهی که توانست جریان‌سازترین گروه شعر در شهرستانهای کشور باشد و هدایت شعر جوان خراسان را حداقل طی دو دهه سکانداری می‌کند.محدثی از سال 70 تا 80 مسئولیت این گروه را به عهده داشت و پس از انتقال به تهران سردبیری فصلنامه شعر نیز به او واگذار شد. محدثی هم‌اکنون علاوه بر سردبیری مجله شعر مسئولیت گروه فرهنگی روزنامه جام‌جم و عضویت در شورای عالی شعر صدا و سیمای جمهوری ایران را نیز عهده‌دار است.از او چند مجموعه شعر با این مشخصات منتشر شده:1. شاعران پروازی، 1375، انتشارات ضریح آفتاب2. هزار مرتبه خورشید، 1375، انتشارات برگ3. گزیده ادبیات معاصر شماره 46، 1378، انتشارات نیستان4. ولی مهر، 1382، کنگره بزرگداشت سرداران خراسان5. طنین کوه، 1384، انتشارات حریر، مجموعه شعر دفاع مقدس6. سلوک باران، 1385، زیر چاپ انتشارات سوره مهر

به ادامه مطلب کلیک کنید



ادامه مطلب ...
سه شنبه 7 بهمن 1393برچسب:مصطفی محدثی خراسانی, محدثی, فانوس ادب, سینا صارمی, مسکین باخرزی, :: 10:35 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی
درباره وبلاگ

به وبلاگ فانوس ادب خوش آمدید سلام دوستان شماره تماس من 09153184428 سپاسگزارم سینا صارمی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان  فانوس ادب (وبلاگ ادبی  سینا صارمی) لینک نمایید.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 65
بازدید هفته : 237
بازدید ماه : 235
بازدید کل : 413287
تعداد مطالب : 387
تعداد نظرات : 193
تعداد آنلاین : 2



Alternative content


............ .............
......... ... .......