فانوس ادب
وبلاگ ادبي سینا صارمی
غم دوران ... غزلی از سینا صارمی خـودم اینجــا، دلم تنهـا، ولی غم پیــاپی مـی زنـد بــر دیده ام نم
چـه گـویم ای رفیقـان از جـدایی؟ کــه بــر پشتم نشستـه گَرد مـاتم
نمـی دانم در ایـن دنیــا چـرا غم طنــــاب دار مــا را بستــه محکـم؟
یکـی از دوستــانـم گفت ای مـرد! سـوالی پیش مـن گـردیده مبهم
چــرا آنـان کـه بـر دنیـا سـوارند؟ ندارند غصّـه ای در آن جهـان هم
ســـوال دیگــری هم از تــو دارم مگــر بـابـای مـن، او نیست آدم؟
چـــرا در پیش شهـــردار و فـلانی پیـاپی پشت بــابــایم شــود خَم؟
چنـان مأیوس گشتم از خـودم که نداشتم یک جـواب قرص و محکم
بـه او گفتـم جـــوان، چـاره ندارم مگــر نــزد خـــدای خــوبِ اعظـم
خـدایــا ریشــه ی غـم را بسـوزان جوان هم زیر لب می گفت کم کم
خـدایــا در دلِ غمبــار ایـن جمـع بســـاط شـــادمــانی کـن فــراهم
چهارم تیرماه 1394. قلعه نو علیا . سینا صارمی یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:غم دوران، مسکین باخرزی، فانوس ادب, :: 7:50 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی عین و شین و قاف (عشـــــق) حس مـی کنم تـو را در گـوشـــه ی دلم در بــــــاغ آرزو، در کنــــــج محفلـــــم
بـایـد فــدا کنم در کــوچــه هـای عشـق ایـن قلب عـاشـــق و ایـــن بـار منـزلم
نـامت کــه مـی برنـد در کــوچـه و محل مــردان بـــه اشتیــاق، اینست مشکلـم
بیـن تمــام شهـــر، از کـوچک و بـزرگ تنهــا تـویـی فقـط، رویـــای خـوشگلــم
از عین و شین و قاف، چیزی نخوانده ام مــاننــد کـــودکــی، در بنـــد محملـــم
تـو چـون فـرشتـه ای، با بال سبـز عشق مـن کـوزه ای سفـال، از خـاک و از گِلم
بـا ایـن که عاجزم در گفت و گـوی عشق حس مـی کنم تـو را در گـوشـــه ی دلم
16 تیرماه 1394 . (... سینا صارمی ...) یک شنبه 8 شهريور 1394برچسب:عین و شین و قاف (عشــــــق) غزلی زیبا از سینا صارمی، فانوس ادب, :: 6:45 قبل از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان |
|
![]() |